"روزی یک آیه با قرآن کریم"

حفظ و قرائت قرآن، قرآن پژوهی و مطالعات قرآنی-ادبی

"روزی یک آیه با قرآن کریم"

حفظ و قرائت قرآن، قرآن پژوهی و مطالعات قرآنی-ادبی

یادداشت چهل و ششم: خیر مقدم

امروز خانم دکتر طالبی نیز به جمع همراهان روزی یک آیه با قرآن پیوستند. خیر مقدم خدمت بانوی بزرگوار!

یادداشت چهل و پنجم: برگزاری دومین جلسه دوره های آموزش علوم اسلامی

به فضل خدا، امروز جلسه دوم دوره های آموزش علوم اسلامی  برگزار شد. جناب آقای حبیبی  درس نحو را ارائه کردند. و دروس طب و منطق هم تا شناخت ارکان و تصور و تصدیق پیش رفت. کتاب شرایع نیز تا بخش مکاسب مکروه خوانده شد.

در بحث طب، ابتدا درباره اهمیت و جایگاه فلسفه طبیعیات سخن گفتیم ولی وارد جزئیات بحث نشدیم تا اگر عمری بود و فرصتی در دوره های آموزش فلسفه بدان بپردازیم. همین قدر به اجمال توضیح دادیم که فلاسفه معتقد به پیدایش هستی از یک جسم اولیه به نام هیولا بوده اند. در دگردیسی های هیولا به چهار رکن می رسیم که به آنها عناصر اربعه می گویند و شامل آتش و هوا و آب و خاک است. به گمان بنده این چهار در عرض هم نیستند، بلکه در طول هم اند. چرا؟ خودم هم درست نمی دانم!

سپس متن قانونچه چغمینی را در این باره خواندیم و وارد متن شرح قانونچه یعنی مفرح القلوب شدیم. وقت کلاس بیشتر به طرح پرسش و پاسخهایی درباره متن مفرح و رمزهای آن گذشت که قابل نگارش نیست. قرار شد برای هفته بعد درباره مفهوم گرمی و  سردی و خشکی و تری و پیدایش امزجه سخن بگوییم.

درس منطق را با ارائه کاربرد منطق، تعریف علم، و بحث تصور و تصدیق آغاز و تمام کردیم. برای درک درست معنی تصور و تصدیق ناچار از ارائه موضوع حواس ظاهری و باطنی در فلسفه طبیعیات و طب شدیم و از قوای حس مشترک، حافظه، وهم، خیال، و مفکره سخن گفتیم تا مفهوم حصول صورة الشیء عند العقل یا عند الذهن به خوبی روشن شود. قرار شد همراهان درس این هفته را با متن عربی تطبیق کنند تا هفته بعد در متن خوانی به موضوعات مهمتر بپردازیم.

در درس فقه به قرائت متن کتاب شرایع الاسلام محقق حلی پرداختیم و مباحث فقهی دیگری نیز در کنار متن خوانی طرح شد. امیدوارم همه همراهان شاد و تندرست باشند. خسته نباشید جمیعا و رحمة الله. 

یادداشت چهل و چهارم: متن درس فقه (کتاب شرایع الاسلام محقق حلی)

درود بر همراهان گرامی

مستحضرید که منبع درس فقه دوره های آموزش علوم اسلامی کتاب شرایع الاسلام محقق حلی است. متن درس مربوط به جلسات اول و دوم را که برای استفاده بهتر عزیزان دوباره ویرایش کرده ایم می توان از لینک زیر دانلود کرد:

http://s5.picofile.com/file/8129502750/sharaye3ol3eslam1_2.pdf.html


در متن حاضر شرح مختصری از زندگی محقق حلی و کتاب شرایع نیز گذاشته شده است، به شرح زیر:

درباره محقق حلی

ابوالقاسم جعفر بن حسن بن یحیی بن سعید حلی (۶۰۲ حله، ۶۷۶ حله)، فقیه و اصولی و شاعر بزرگ شیعی و مشهور به محقق حلی و محقق اول. وی یکی از بزرگ‌ترین و نامورترین فقیهان عصر خویش و دارای عظمت و اعتباری خاص نزد مجتهدان است.

استادان محقق

پدرش شمس‌الدین حسن حلی؛ تاج‌الدین حسن بن علی دربی؛ مفیدالدین محمد بن جهم حلی؛ سید مجدالدین علی بن حسن عریضی؛ سدیدالدین سالم بن محفوظ؛ سید فخار موسوی؛ نجیب‌الدین محمد بن جعفر بن أبی البقاء هبة الله بن نما حلی

شاگردان محقق

علامه حلی؛ ابن داوود حلی؛ عبدالعزیز السرایا صفی‌الدین حلی؛ سید غیاث‌الدین عبدالکریم، معروف به «ابن طاووس»؛ سید جلال‌الدین محمد بن علی بن طاووس؛ ابوزکریا نجیب‌الدین، معروف به «ابن سعید هذلی حلی».

آثار

شرائع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام؛ المختصر النافع فی فقه الامامیة؛ النافع فی مختصر الشرائع؛ المعتبر فی شرح مختصر النافع؛ المعارج فی اصول الفقه؛ نهج الوصول الی معرفة علم الاصول؛ تلخیص الفهرست؛ استحباب التیاسر لاهل العراق؛ شرح نکت النهایة (در فقه امامیه)؛ الکهنة در منطق؛ مختصر المراسم؛ المسائل الغریة؛ المسائل المصریة؛ المسلک فی اصول الدین؛ معارج الاحکام در اصول فقه؛ نکت النهایة.

در عرصه شعر و ادب

در میان عالمان دین جمع زیادی از نعمت ذوق شاعرانه نصیب داشته‌اند. «محقق حلی» از گروه فقیهان شاعر است. اشعار او حاوی نکات اخلاقی، عرفانی، حکمت‌آمیز و به صورت مشاعره، مکاتبه و خطاب به پدر و دوستانش سروده است.

از نگاه دیگران

علامه حلی، خواهرزاده محقق و شاگرد نامی‌اش می‌گوید: «محقق حلّی بزرگترین فقیه زمانش بود». شیخ حسن فرزند شهید ثانی مشهور به «صاحب معالم» او را بدین گونه یاد می‌کند: «اگر علامه حلّی، محقق را فقیه و بزرگ همه زمان‌ها می‌شمرد، بهتر بود؛ چرا که محقق سرآمد فقیهان شیعه است و در میان آنان نظیری ندارد». محدث نوری درباره او می‌گوید: «کشف‌کننده حقایق شریعت با ظریف‌ترین نکته‌هایی که تاکنون هیچ انس و جنی با آنها انس و آشنایی نداشته است. او رئیس علما و فقیه حکما، آفتاب درخشان فضلا، ماه شب چهارده عرفاً و نام و دانش او بازگو کننده قصه جزیره خضرا و وارث علوم پیشوایان معصوم (ع) و حجت‌های حق بر جهانیان است. او برافرازنده پرچم تحقیق بر جهانیان است. خداوند متعال اشعه رحمت آشکار و پنهان خود را نثار قبر او کند و در بهشت جایگاه شایسته و مکان عالی به او عنایت فرماید». صاحب تاسیس الشیعه می‌افزاید: «انگشت قلم، عاجز از بازشماری اوصاف اوست. او کتاب شرایع الاسلام دارد که به مثابه قرآنِ فقه است. کتاب معروف النافع، المعتبر، و دیگر المعارج در اصول فقه دارد و در علم کلام، رسالات و تالیفاتی دارد که در فهرست کتاب‌های مفصل آمده است و از مجلس عالی درس او بیش از 400 مجتهدِ آگاه که شرح حال آنان در علم رجال آمده است، فارغ التحصیل گردیده‌اند و چنین موفقیتی تا کنون بر احدی نصیب نگردیده است. وفات او در حله در ماه ربیع الاخر سال 696 رخ داده است و بر قبر شریف او در حله قبه بلندی قرار دارد که هم اکنون مورد تبرک و زیارت علاقمندان قرار می‌گیرد». ابن داود حلی شاگرد او می‌نویسد: «المحقق الموفق الامام العلامه و احد عصره» (یکتای عصر خویش و گویاترین اهل زمان و منطقی ترین آنان، فردی که حضور ذهن سریع داشت). و شهید مطهری در وصف او گوید: «در فقه کسی را بر او مقدم نمی‌شمارند در اصطلاح فقها، هر گاه «محقق» به طور مطلق گفته شود، مقصود همین شخص بزرگوار است. فیلسوف و ریاضی دان بزرگ، خواجه نصیرالدین طوسی با او در حله ملاقات کرده و در جلسه درس فقهش حضور یافته است. کتاب‌های محقق مخصوصا کتاب شرایع در میان طلاب یک کتاب درسی بوده و هست و فقهای زیادی کتب محقق را شرح کرده یا حاشیه بر آن نوشته‌اند».

وفات

محقق به سال 676ق در روز پنجشنبه در سن هفتاد و چهار سالگی وفات یافت و در حله به خاک سپرده شد. سید حسین بروجردی صاحب نخبة المقال در ماده تاریخ ‌او سروده است:

ابوالقاسم نجم الدین ابن الحسین بن نجیب الدین

هو المحقق الجلیل المعتمد مولده «بتر» و عمره «نکد».

 

درباره کتاب شرایع‌الاسلام

شرائع‌الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام با نام کوتاه شرائع‌الاسلام یا شرائع اثر ابوالقاسم نجم‌الدین جعفر بن حسن معروف به محقق حلی (۶۷۶-۶۰۲ ه.ق) کتابی است در فقه امامیه که از زمان نگارش تاکنون (حدود ۷۵۰ سال) از مهم‌ترین کتاب‌های آموزشی فقهی در حوزه‌های علمیه شیعه به شمار می‌رود و موجب شده تا نویسنده آن به صاحب شرائع معروف شود. شرایع، که در صحت و قوام بی نظیر است، مرجع بیشتر فقها و مراجع بوده از سبک و اسلوب خاصی برخوردار است. این کتاب حاوی دوازده هزار مسئله از مسائل حلال و حرام و شامل کلیه ابواب فقه است.

شرح‌ها و حاشیه‌ها

به نوشته شیخ آقا بزرگ در الذریعه بیش از صد شرح و حاشیه بر شرائع نوشته شده که از مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

مسالک الافهامِ شهید ثانی (۹۶۶ ق) در ۱۵ جلد

مدارک الاحکامِ سید محمد عاملی (۹۴۶ ق) در ۸ جلد

جواهر‌الکلامِ شیخ محمدحسن نجفی (۱۲۶۱ ق) در ۴۳ جلد

مصباح الفقیهِ رضا همدانی (۱۳۲۲ ق) در ۱۴ جزء

حقایق ‌الفقه شیخ محمدرضا محقق تهرانی در بیش از ۵۰ جلد

حاشیه محقق کرکی (۹۴۰ ق)، حاشیه شهید ثانی در دو جلد

حاشیه سید محمد‌مهدی بحر‌العلوم (۱۲۱۲ ق)

از میان این‌ها، جواهرالکلام‌ فی‌ شرح‌ شرائع‌ الاسلام‌ خود از کتاب‌های مرجع فقهی است. انصاری قمی هم در فصلنامه مشکوة مشخصات ۱۰۴ شرح بر این کتاب را می‌نویسد که این به جز کتاب هایی ا‌ست که نام خاصی ندارند و فقط با عنوان شرح شرایع الاسلام شناخته می‌شوند. شرایع همچنین به زبان‌های انگلیسی، روسی، فرانسوی، ترکی و فارسی هم ترجمه شده‌است.

محقق حلی خلاصه‌ای از این کتاب را نیز با عنوان النافع فی مختصر الشرائع یا المختصر النافع فی مختصر الشرائع نگاشته‌است.

بخش‌های اثر

شرائع در چهار کتاب عبادات، عقود، ایقاعات و احکام تقسیم می‌شود:

بخش عبادات شامل ۱۰ کتاب طهارت، صلاة، زکات، خمس، صوم، اعتکاف، حج، عمره، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر است.

بخش عقود شامل ۱۵ کتاب تجارت، رهن، ضمان، صلح، مضاربه، مزارعه و مساقاة، ودیعه، عاریه، اجاره، وکالت، وقف، صدقات، هبات، سبق و رمایه، وصایا و نکاح است. کتاب‌های مفلس، حجر، شرکت، سکنی و حبس نیز در این بخش آورده شده‌است.

بخش ایقاعات از ۱۱ کتاب طلاق، خلع و مبارات، ظهار، ایلاء، لعان، عتق، تدبیر و مکاتبه و استیلاء، اقرار، جعاله، أیمان و نذر تشکیل شده است.

بخش احکام شامل ۱۲ کتاب صید، ذباحه، اطعمه و اشربه، غصب، شفعه، احیای موات، فرایض، قضا، شهادات، حدود و تعزیرات، قصاص و دیات است.

منبع: ویکی‌پدیا و ویکی‌شیعه

درباره شروحی که بر کتاب شرایع نوشته شده دو مقاله زیر خواندنی است:

برای حفظ امانت عرض میشود که هر دو مقاله از پایگاه نورمگز گرفته شده اند.

یادداشت چهل و سوم: مقاله ای درباره کتاب عوامل فی النحو جرجانی

هدایة الحیران فی کشف عوامل الجرجانی: لبدرالدین عثمان بن سند النجدی الوائلی البصری المتوفی سنة 1242 ه

 جامعة الإمام محمد بن سعود الإسلامیة 

ناقد: عبدالله محمد آدم أبونظیفة

نشریه: جامعة الإمام محمد بن سعود الإسلامیة » رجب 1417 - العدد 17

(66 صفحه - از 225 تا 290)

لینک دسترسی

یادداشت چهل و دوم: دانلود کتاب مغنی اللبیب از ابن هشام اندلسی

مغنی اللبیب جزء کتبی است که مورد توجه علماء بوده و از دیر باز در حوزه های علمیه تدریس می شده است این کتاب شامل هشت باب است و از آثار معروف نحوی بزرگ ابن هشام انصاری است. خوب است عزیزان این کتاب را دانلود کرده بدان مراجعه نمایند:


لینک دانلود

http://bayanbox.ir/id/3935866556143583417?info


در ضمن، در میان درس به برخی موارد موجود در این کتاب اشاره کردم. از قضا، مقاله ای در این باره نوشته شده که اطلاعاتش به شرح زیر است:

محل نشر: فصلنامه العلوم الانسانیه الدولیه ، سال هفدهم، شماره 4

نام مقاله: بررسی و نقد کتاب «مغنی اللبیب عن کتب الاعاریب»، اثر ابن هشام انصاری 

نوشته: سید علی میر لوحی، اختر علوی، 

زبان: عربی

چکیده:

نام علامه بزرگ ابن هشام انصاری، پیشاپیش دانشمندان برجسته ای که در راه حفظ میراث گرانبهای نحو متحمل رنج های طاقت فرسایی شده اند می درخشد. حیات این دانشمند بزرگ، حیاتی علمی و سرشار از تالیفات مهم است که مشهور ترین آنها کتاب « مغنی اللبیب عن کتب الاعاریب » می باشد. باید اذعان نمود که این کتاب علی رغم ارزشمندی و جایگاه رفیع مؤلف آن از جهات مختلفی قابل بررسی و نقد است. 

مقاله ای که در برابر شماست تحقیقی است پیرامون بررسی و نقد این کتاب که بر اساس استقصاء آراء مؤلف و مقایسه آنها با یکدیگر و نیز با آراء دیگر نحویان و سپس تحلیل موارد استقصاء شده، صورت گرفته است. 

این مقاله با توجه به اقتضای مجال به موضوعات زیر پرداخته است. 

1 – مختصری از زندگی ابن هشام. 

2 – معرفی کتاب مغنی اللبیب. 

3 – روش ابن هشام در نحو. 

4 – نقد مغنی اللبیب از چهار جهت زیر: 

الف - تناقض و لغزش دربیان وجوه اعرابی. 

ب – برخورد دو گانه در تمسک به رسم الخط مصحف شریف. 

ج – استفاده از آراء نحویان بدون اسناد آن به صاحبانش. 

د - خطا در نسبت آراء نحوی به صاحبانش. 

لینک دسترسی در پایگاه نورمگز

http://www.noormags.com/view/fa/articlepage/847923?sta=%D9%85%D8%BA%D9%86%DB%8C%20%D8%A7%D9%84%D9%84%D8%A8%DB%8C%D8%A8

یادداشت چهل و یکم: برگزاری جلسه نخست دروس علوم اسلامی

درود

به فضل خدا، پس از مدتها برنامه ریزی و تاخیر، روز گذشته نخستین جلسه دروس علوم اسلامی در محل سابق حوزه علمیه مسجد امام حسن عسکری برگزار شد. این جلسات هفته ای یکبار، روزهای جمعه، از ساعت 9 صبح تا 4 بعدازظهر، برای همراهان قرآنی که دانشجو یا فارغ التحصیل کارشناسی ارشد و دکتری باشند در محل حوزه برگزار می شود. البته، برگزار کننده آن خانه فرهنگ و ادب مسجد است.

طبق برنامه که با پیامک به همراهان اعلام شد، ساعت 9 صبح با درس زبان و ادبیات عرب آغاز کردیم. متن درسی این کلاس شرح عوامل فی النحو از کتاب جامع المقدمات است. جلسه نخست را به بیان سه مطلب پرداختیم: نخست اینکه زبان نوعی مهارت است نه دانش و به صرف خواندن آن نمی توان در آن مهارت یافت؛ دوم ضرورت درک نحوه اندیشیدن علمای صرف و نحو برای درک مقصود آنان است که نمایاندن نقشه ساختمان زبان عربی است؛ سوم ضرورت بهره بردن از همه علوم زبانی در یادگیری زبان است. قرار شد برای هفته بعد عزیزان متن کتاب عوامل جرجانی و عوامل منظومه را از کتاب جامع المقدمات بخوانند و یک صفحه از کتاب شرح عوامل را نیز پیش مطالعه کنند. هدف این درس تسلط بر متن عربی یک کتاب نحوی است. در کنار این کتاب به سایر کتب مانند سیوطی، هدایه، صمدیه، مغنی، عوامل ملا محسن، و کتب صرف نیز نظر خواهیم داشت و نکات مهم موجود در این کتب نیز گفته خواهد شد. 15 دقیقه انتهایی کلاس هم به خواندن شعری از یک شاعر عرب و ترجمه آن اختصاص خواهد یافت. ارائه این درس بر عهده دوست گرامی جناب آقای حبیبی است.

درس دوم که از ساعت11 آغاز شد طب بود. متاسفانه به سبب بیماری استاد ناظم این بنده مجبور به عرض کلیاتی درباره مفهوم طب و طبیب و طبیعت شدم. از هفته آینده با متن کتاب قانونچه فی الطب در خدمت همراهان خواهیم بود.

درس سوم که از ساعت یک و نیم آغاز شد منطق بود. متن درسی این کلاس کتاب المنطق مظفر است و متن کمکی آن الکبری فی المنطق جامع المقدمات که متنی فارسی است. سخن جلسه نخست به بیان معنی «المنطق» گذشت. گفتیم که منطق مصدر میمی است. سپس بحث به نوع ال موجود در واژه کشیده شد و انواع ال بر اساس کتاب مغنی اللبیب بیان شد. هدف این درس تسلط بر علم منطق و یک متن منطقی است. نکات مفید را نیز از دیگر کتب منطقی ارائه خواهیم کرد.

ساعت بعد به دو درس تفسیر و فقه اختصاص یافت. در درس تفسیر که به صورت مطالعه گروهی برگزار می شود هر یک از عزیزان عهده دار مطالعه یک تفسیر و بیان نکات آن در کلاس است. متن درسی این کلاس تفسیر شبر به همراهی تفسیر المیزان است. قرار است عزیزان برای هفته بعد تفسیر ده آیه نخست از سوره نبأ را بر اساس منبعی که انتخاب کرده اند آماده کنند تا بشود درباره آن به گفتگو پرداخت. هدف این درس آشنایی با متون تفسیر و سهولت مطالعه آنها و آشنایی با علوم قرآنی و مذاق مفسرین است.

منبع درس فقه کتاب شرایع الاسلام علامه حلی و باب عقود و معاملات است. ارائه هر دو درس پیش گفته را حاج آقای ربانی بر عهده دارند.

جلسه نخست در ساعت 4 و 20 دقیقه به پایان رسید. این هم دو فایلی که قرار دادنشان را در وب تعهد کرده بودم. لطفا برای اشنایی و یادآوری مباحث صرف یکبار آن را مطالعه فرمایید. سپاسگزارم

لینک دانلود

http://s5.picofile.com/file/8128884526/arabi_baghban.rar.html

یادداشت چهلم: اعراب آیات 76-90 سوره بقره

[سورة البقرة (2) : الآیات 76 الى 77] 

وَإِذا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا وَإِذا خَلا بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ قالُوا أَتُحَدِّثُونَهُمْ بِما فَتَحَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ لِیُحَاجُّوکُمْ بِهِ عِنْدَ رَبِّکُمْ أَفَلا تَعْقِلُونَ (76) أَوَلا یَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ ما یُسِرُّونَ وَما یُعْلِنُونَ (77)

الإعراب :

(وَإِذا) الواو استئنافیة أو عاطفة وإذا ظرف لما یستقبل من الزمان خافض لشرطه متعلّق بجوابه (لَقُوا) فعل ماض مبنی على الفتح والواو فاعل وجملة لقوا فعلیة لا محل لها من الاعراب لإضافة الظرف إلیها (الَّذِینَ) اسم موصول مفعول به (آمَنُوا) فعل وفاعل والجملة لا محل لها لأنها صلة الموصول (قالُوا) فعل وفاعل والجملة لا محل لها من الاعراب لأنها جواب شرط غیر جازم (آمَنَّا) فعل وفاعل والجملة فی محل نصب مقول القول (وَإِذا) عطف على وإذا الأولى (خَلا بَعْضُهُمْ) فعل وفاعل والجملة فی محل جر باضافة الظرف إلیها (إِلى بَعْضٍ) جار ومجرور متعلقان بخلا (قالُوا) الجملة لا محل لها لأنها جواب شرط غیر جازم (أَتُحَدِّثُونَهُمْ) الهمزة للاستفهام الانکاری وتحدثونهم فعل وفاعل ومفعول به والجملة فی محل نصب مقول القول (بِما) جار ومجرور متعلقان بتحدثونهم (فَتَحَ اللَّهُ) فعل وفاعل والجملة لا محل لها لأنها صلة الموصول (عَلَیْکُمْ) جار ومجرور متعلقان بفتح (لِیُحَاجُّوکُمْ) اللام هی لام العاقبة أو الصیرورة لا للتعلیل فی المعنى لأنهم لم یقصدوا ذلک وإنما کان المآل والعاقبة له ولکنها مثل لام التعلیل فی العمل ویحاجوکم فعل مضارع منصوب بأن مضمرة جوازا بعد لام العاقبة أو الصیرورة واللام ومجرورها متعلقان بتحدثونهم (بِهِ) الجار والمجرور متعلقان بیحاجوکم (عِنْدَ رَبِّکُمْ) الظرف متعلق بمحذوف حال (أَفَلا تَعْقِلُونَ) تقدم حکم همزة الاستفهام إذا دخلت على حرف العطف کثیرا (أَوَ لا) الهمزة للاستفهام التقریری ومعناه حمل المخاطب على الإقرار والاعتراف ولا یخلو من التوبیخ والواو عاطفة وهی بنیة التقدیم على الهمزة وانما أخرت لقوة الهمزة ولا نافیة (یَعْلَمُونَ) معطوف على فعل محذوف والمعنى أیلومونهم على التحدث بما ذکر ولا یعلمون (أَنَّ اللَّهَ) ان واسمها وما بعدها سدت مسد مفعولی یعلمون ولذلک فتحت همزتها (یَعْلَمُ) فعل مضارع وفاعله ضمیر مستتر تقدیره هو والجملة فی محل رفع خبر أن (ما) اسم موصول أو مصدریة وهی على کل مع مدخولها مفعول یعلم (یُسِرُّونَ) الجملة لا محل لها على کل حال (وَما یُعْلِنُونَ) عطف علیها.

 

 
ادامه مطلب ...

یادداشت سی و نهم: خیر مقدم

امروز دوست قدیمی جناب حمیدرضاخان بداغی نیز به جمع همراهان پیوستند. به ایشان نیز خیر مقدم عرض می کنیم.

یادداشت سی و هشتم: متن و ترجمه آیات ارسالی 75-89

أَفَتَطْمَعُونَ أَن یُؤْمِنوا لَکُمْ و قَدْ کانَ فَریقٌ مِّنْهُمْ یَسْمَعونَ کَلامَ اللّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ مِن بَعْدِ ما عَقَلُوهُ وَهُمْ یَعْلَمونَ. امید دارید که آن سخت دلان به دین شما ایمان بیاورند؟ در حالى که گروهى از آنان همواره سخن خدا را می شنیدند و بعد از درک مفهومش آن را به دلخواه خود تغییر می دادند، در صورتى که می دانستند چه می کنند.75


و إذا لَقُواْ الَّذینَ آمَنوا قالوا آمَنّا و إذا خَلا بَعْضُهُمْ إلى بَعْضٍ قالوا أَتُحَدِّثُونَهُم بِما فَتَحَ اللّهُ عَلَیْکُمْ لِیُحآجُّوکُم بِهِ عِندَ رَبِّکُمْ أَفَلا تَعْقِلُونَ. و هنگامى که با مؤمنان دیدار کنند میگویند ما ایمان آوردیم. و چون با هم خلوت کنند به یکدیگر مى‏گویند آیا حقایقى را که خدا براى شما بیان کرده به مؤمنان میگویید تا با آنها در پیشگاه پروردگارتان بر شما استدلال کنند؟ آیا تعقّل نمیکنید؟76‏


أَ و لا یَعْلَمُونَ أَنَّ اللّهَ یَعْلَمُ ما یُسِرُّونَ و ما یُعْلِنونَ. آیا سخت دلان نمیدانند که خدا آنچه را پنهان میدارند و آنچه را آشکار میکنند میداند؟77


و مِنْهُمْ أُمِّیُّونَ لا یَعْلَمونَ الْکِتابَ إِلاّ أَمَانِیَّ و إِنْ هُمْ إِلاّ یَظُنّونَ. و گروهى از یهود که جاهل و بى‏سوادند غیر از تورات فعلى که جز بافته هاى دروغین عالمان آنان نیست نمیدانند و حال آن که فقط در مسیر گمان و خیال واهى قدم برمیدارند.78

فَوَیْلٌ لِّلَّذینَ یَکْتُبونَ الْکِتابَ بِأَیْدیهِمْ ثُمَّ یَقُولونَ هَـذا مِنْ عِندِ اللّهِ لِیَشْتَروا بِهِ ثَمَناً قَلیلاً فَوَیْلٌ لَّهُم مِّمّا کَتَبَتْ أَیْدیهِمْ و وَیْلٌ لَّهُمْ مِّمّا یَکْسِبونَ. پس واى بر کسانى که با دستهاشان نوشته اى را مینویسند سپس میگویند این از سوى خداست تا با این کار بهایى ناچیز به دست آورند. پس واى بر آنان از آنچه دستهاشان نوشت و واى بر آنان از آنچه به دست می آورند.79


و قالوا لَن تَمَسَّنَا النَّارُ إِلاّ أَیّاماً مَّعْدُودَةً قُلْ أَتَّخَذْتُمْ عِندَ اللّهِ عَهْداً فَلَن یُخْلِفَ اللّهُ عَهْدَهُ أَمْ تَقُولُونَ عَلَى اللّهِ ما لا تَعْلَمونَ. و گفتند آتش دوزخ جز چند روزى به ما نمى‏رسد. بگو آیا از نزد خدا پیمانى گرفته‏اید؟ که هرگز خدا از آن پیمان تخلّف نخواهد کرد یا جاهلانه چیزى را به خدا نسبت میدهید؟80


بَلَى مَن کَسَبَ سَیِّئَةً وَأَحَاطَتْ بِهِ خَطِیـئَتُهُ فَأُوْلَـئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ. [نه چنین است که مى‏گویید] بلکه کسانى که مرتکب گناه شدند وآثار گناه، سراسر وجودشان را فرا گرفت، آنان اهل آتشند و در آن جاودانه‏اند.81

وَالَّذِینَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أُولَـئِکَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ. و کسانى که ایمان آوردند و کارهاى شایسته انجام دادند، اهل بهشت‏اند و در آن جاودانه‏اند.82


و إِذْ أَخَذْنا میثاقَ بَنی إِسْرائیلَ لا تَعْبُدونَ إِلاّ اللّهَ و بِالْوَالِدَیْنِ إِحْساناً و ذِی الْقُرْبَى و الْیَتَامَى و الْمَسَاکینِ و قولوا لِلنّاسِ حُسْناً و أَقِیمُواْ الصَّلاةَ وَآتُواْ الزَّکاةَ ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ إِلاّ قَلِیلاً مِّنکُمْ و أَنتُم مِّعْرِضونَ. و یاد کنید زمانى که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خدا را نپرستید و به پدر و مادر و خویشان و یتیمان و مستمندان نیکى کنید و با مردم با خوش زبانى سخن گویید و نماز را بر پا دارید و زکات بپردازید. سپس همه شما جز اندکى از پیمان خدا روى گردانیدید و شما به طور عادت روى گردان هستید.83


و إِذْ أَخَذْنا مِیثاقَکُمْ لا تَسْفِکُونَ دِماءکُمْ و لاَ تُخْرِجونَ أَنفُسَکُم مِّن دِیارِکُمْ ثُمَّ أَقْرَرْتُمْ و أَنتُمْ تَشْهَدونَ. و یاد کنید هنگامى را که از شما پیمان گرفتیم که خون همدیگر را نریزید و یکدیگر را از خانه هاى خود آواره نکنید. سپس به پیمانتان اقرار کردید و بر آن هم گواهى میدهید.84


ثُمَّ أَنتُمْ هـؤلاءِ تَقْتُلونَ أَنفُسَکُمْ وَتُخْرِجونَ فَریقاً مِّنکُم مِّن دِیارِهِمْ تَظاهَرونَ عَلَیْهِم بِالإِثْمِ وَالْعُدْوانِ وَإِن یَأتُوکُمْ أُسارَى تُفادوهُمْ و هو مُحَرَّمٌ عَلَیْکُمْ إِخْراجُهُمْ. أَفَتُؤْمِنونَ بِبَعْضِ الْکِتابِ وَتَکْفُرونَ بِبَعْضٍ. فَما جَزاءُ مَن یَفْعَلُ ذالِکَ مِنکُمْ إِلاّ خِزْیٌ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا و یَوْمَ الْقِیامَةِ یُرَدّونَ إلى أَشَدِّ الْعَذابِ. و ما اللّهُ بِغافِلٍ عَمّا تَعْمَلونَ. باز این شما هستید که یکدیگر را میکشید و گروهى از خودتان را از خانه هایشان آواره میکنید و از روى گناه و تجاوز یکدیگر را بر ضد آنان یارى و کمک مى‏دهید. و اگر آنان در حال اسارت نزد شما آیند براى آزاد شدنشان فدیه میدهید در صورتى که آواره کردنشان بر شما حرام بود. آیا به بخشى از کتاب آسمانى ایمان می آورید و به بخشى دیگر کفر می ورزید (حرام بودن جنگ و آواره کردن را مردود میشمارید، و وجوب آزاد کردن همکیشان را از اسارت قبول میکنید)؟ پس کیفر کسانى از شما که چنین تبعیضى را روا میدارند جز خوارى و رسوایى در زندگى دنیا نیست و روز قیامت به سوى سخت ترین عذاب بازگردانیده می شوند و خدا از آنچه انجام میدهید بیخبر نیست.85


أُولَـئِکَ الَّذینَ اشْتَرَوُاْ الْحَیاةَ الدُّنْیا بِالآَخِرَةِ فَلا یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ و لا هُمْ یُنصَرونَ. اینان کسانى اند که زندگى زودگذر دنیا را به جاى آخرت خریدند. پس نه عذاب از آنان سبک شود و نه یارى شوند.86


و لَقَدْ آتَیْنا مُوسَى الْکِتابَ و قَفَّیْنا مِن بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ و آتَیْنا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّناتِ وَأَیَّدْناهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَفَکُلَّما جاءَکُمْ رَسولٌ بِما لا تَهْوَى أَنفُسُکُمُ اسْتَکْبَرْتُمْ فَفَرِیقاً کَذَّبْتُمْ و فَرِیقاً تَقْتُلونَ. و یقیناً ما به موسى کتاب دادیم و پس از او پیامبرانى به دنبال هم فرستادیم و به عیسى بن مریم دلایل روشن و آشکار عطا نمودیم و او را به وسیله روح القدس توانایى بخشیدیم. پس چرا هرگاه پیامبرى آیین و احکامى که مطابق هوا و هوستان نبود براى شما آورد سرکشى کردید؟ پس گروهى را تکذیب نمودید و گروهى را می کشتید.87


و قالوا قُلوبُنا غُلْفٌ بَل لَّعَنَهُمُ اللَّه بِکُفْرِهِمْ فَقَلِیلاً مّا یُؤْمِنونَ. و گفتند دلهاى ما در غلاف و پوشش است که سخن تو را 

نمیفهمیم. ولى چنین نیست که مى‏گویند بلکه خدا به سبب کفرشان آنان را از رحمتش دور کرده. پس اندکى ایمان می آورند.88‏


و لَمّا جاءهُمْ کِتابٌ مِّنْ عِندِ اللّهِ مُصَدِّقٌ لِّما مَعَهُمْ وَکانُواْ مِن قَبْلُ یَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِینَ کَفَرواْ فَلَمّا جاءهُم مّا عَرَفوا کَفَروا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّه عَلَى الْکافِرِینَ. و هنگامى که براى آنان از سوى خدا کتابی آمد که تصدیق کننده توراتى است که با آنان است و همواره پیش از نزولش به خودشان مژده پیروزى بر کافران می دادند پس زمانى که قرآن نزد آنان آمد به آن کافر شدند. پس لعنت خدا بر کافران باد.89