أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذینَ خَرَجوا مِن دِیارِهِمْ و هُمْ أُلوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقالَ لَهُمُ اللّهُ موتوا ثُمَّ أَحْیاهُمْ إِنَّ اللّهَ لَذو فَضْلٍ عَلَى النّاسِ و لَـکِنَّ أَکْثَرَ النّاسِ لا یَشْکُرونَ. آیا به کسانى که از ترس مرگ از خانههاى خود در حالى که هزاران نفر بودند، بیرون آمدند [با دیده عبرت] ننگریستى؟ پس خدا به آنان فرمود: بمیرید [و آنان بدون فاصله مردند،] سپس آنان را زنده کرد [تا بدانند رهایى از چنگ مرگ ممکن نیست]. خدا نسبت به مردم داراى فضل و احسان است، ولى بیشتر مردم سپاس نمىگزارند.243
و قاتِلوا فی سَبیلِ اللّهِ وَاعْلَموا أَنَّ اللّهَ سَمیعٌ عَلیمٌ. و در راه خدا پیکار کنید و بدانید که یقیناً خدا شنوا و داناست.244
مَّن ذَا الَّذی یُقْرِضُ اللّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً کَثِیرَةً وَاللّهُ یَقْبِضُ و یَبْسُطُ و إِلَیْهِ تُرْجَعونَ. کیست آنکه به خدا وام نیکو دهد تا آن را برایش چندین برابر بیفزاید؟ و خداست که [روزى را] تنگ مىگیرد و وسعت مىدهد؛ و به سوى او بازگردانده مىشوید.245
أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلإِ مِن بَنی إِسْرَائیلَ مِن بَعْدِ مُوسَى إِذْ قالواْ لِنَبِیٍّ لَّهُمُ ابْعَثْ لَنا مَلِکاً نُّقاتِلْ فِی سَبیلِ اللّهِ قالَ هَلْ عَسَیْتُمْ إِن کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتالُ أَلاّ تُقاتِلوا قالوا و ما لَنا أَلاّ نُقاتِلَ فی سَبیلِ اللّهِ و قَدْ أُخْرِجْنا مِن دِیارِنا و أَبْنآئِنا فَلَمّا کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقِتالُ تَوَلَّوْاْ إِلاّ قَلِیلاً مِّنْهُمْ وَاللّهُ عَلیمٌ بِالظّالِمینَ.246
آیا آن گروه از سران و اشراف بنى اسرائیل را پس از موسى ندیدى که به پیامبرشان گفتند: براى ما زمامدار و فرمانروایى برانگیز تا در راه خدا جنگ کنیم؟ گفت: آیا احتمال نمىدهید اگر جنگ بر شما مقرّر و لازم شود، جنگ نکنید؟ گفتند: ما را چه هدف و مرادى است که در راه خدا جنگ نکنیم، در حالى که از میان خانهها و فرزندانمان بیرون رانده شدهایم؟! پس چون جنگ بر آنان مقرّر و لازم شد، همه جز اندکى از آنان روى گرداندند؛ و خدا به ستمکاران داناست.
و قالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ إِنَّ اللّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طَالُوتَ مَلِکاً قالوا أَنَّى یَکُونُ لَهُ الْمُلْکُ عَلَیْنا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْکِ مِنْهُ و لَمْ یُؤْتَ سَعَةً مِّنَ الْمالِ قالَ إِنَّ اللّهَ اصْطَفاهُ عَلَیْکُمْ و زادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللّهُ یُؤْتِی مُلْکَهُ مَن یَشاءُ وَاللّهُ واسِعٌ عَلیمٌ.247
و پیامبرشان به آنان گفت: بىتردید خدا طالوت را براى شما به زمامدارى برانگیخت. گفتند: چگونه او را بر ما حکومت باشد و حال آنکه ما به فرمانروایى از او سزاوارتریم، و به او وسعت و فراخى مالى داده نشده؟ [پیامبرشان] گفت: خدا او را بر شما برگزیده و وى را در دانش و نیروى جسمى فزونى داده؛ و خدا زمامداریش را به هر کس که بخواهد عطا مىکند؛ و خدا بسیار عطا کننده و داناست.247
و قالَ لَهُمْ نِبیُّهُمْ إِنَّ آیَةَ مُلْکِهِ أَن یَأْتِیَکُمُ التّابوتُ فیهِ سَکینَةٌ مِّن رَّبِّکُمْ و بَقیَّةٌ مِّمّا تَرَکَ آلُ مُوسَى و آلُ هارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلآئِکَةُ إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَةً لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنینَ. و پیامبرشان به آنان گفت: یقیناً نشانه فرمانروایى او این است که آن صندوق [که موسى را در آن گذاشتند و به دریا انداختند] نزد شما خواهد آمد، در آن آرامشى از سوى پروردگارتان است، و باقىماندهاى از آنچه خاندان موسى و هارون به جا گذاشتهاند [چون الواح تورات، عصاى موسى و عمامه هارون] و فرشتگان آن را حمل مىکنند، البته در آن نشانهاى براى شماست اگر مؤمن باشید.248
فَلَمّا فَصَلَ طالوتُ بِالْجُنودِ قالَ إِنَّ اللّهَ مُبْتَلیکُم بِنَهَرٍ فَمَن شَرِبَ مِنْهُ فَلَیْسَ مِنِّی و مَن لَّمْ یَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّی إِلاَّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِیَدِهِ فَشَرِبُواْ مِنْهُ إِلاَّ قَلِیلاً مِّنْهُمْ فَلَمّا جاوَزَهُ هُوَ وَالَّذینَ آمَنوا مَعَهُ قالوا لا طاقَةَ لَنَا الْیَوْمَ بِجالوتَ وَجُنودِهِ قالَ الَّذینَ یَظُنّونَ أَنَّهُم مُّلاقُو اللّهِ کَم مِّن فِئَةٍ قَلیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثیرَةً بِإِذْنِ اللّهِ وَاللّهُ مَعَ الصَّابِرِینَ.249
پس زمانى که طالوت با سپاهیان [براى جنگ] بیرون رفت، گفت: بىتردید خدا شما را به وسیله نهر آبى آزمایش مىکند؛ پس هر که [به هنگام تشنگى] از آن بنوشد از من نیست و هر که از آن نخورد از من است، مگر کسى که با دستش کفى آب برگیرد [که او نه از من است و نه مردود از سپاه] . پس جز اندکى از آنان همگى از آن نوشیدند. و زمانى که او و کسانى که با او ایمان آورده بودند از نهر گذشتند، [گروهى] گفتند: ما را امروز قدرت مقابله با جالوت و سپاهیانش نیست. ولى کسانى که یقین داشتند که دیدارکننده خدایند، گفتند: چه بسا گروه اندکى که به توفیق خدا بر گروه بسیارى پیروز شدند، و خدا باشکیبایان است.249
و لَمّا بَرَزوا لِجالوتَ و جُنودِهِ قالوا رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَیْنا صَبْراً و ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَانصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْکافِرینَ. و چون [طالوت و اهل ایمان] براى جنگ با جالوت و سپاهیانش ظاهر شدند، گفتند: پروردگارا! بر ما صبر و شکیبایى فرو ریز، و گامهایمان را استوار ساز، و ما را بر گروه کافران پیروز گردان.250
فَهَزَموهُم بِإِذْنِ اللّهِ و قَتَلَ داوودُ جالوتَ و آتاهُ اللّهُ الْمُلْکَ وَ الْحِکْمَةَ و عَلَّمَهُ مِمّا یَشاءُ و لَوْلا دَفْعُ اللّهِ النّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَّفَسَدَتِ الأَرْضُ و لَـکِنَّ اللّهَ ذو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمینَ. پس آنان را به توفیق خدا شکست دادند. و داود جالوت را کشت و خدا او را فرمانروایى و حکمت داد و از آنچه مىخواست به او آموخت. و اگر خدا برخى از مردم را به وسیله برخى دیگر دفع نمىکرد، قطعاً زمین را فساد فرا مىگرفت؛ ولى خدا نسبت به جهانیان داراى فضل و احسان است.251
تِلْکَ آیاتُ اللّهِ نَتْلوها عَلَیْکَ بِالْحَقِّ و إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلینَ. این [داستانها] نشانههاى خداست که به حقّ و راستى بر تو مىخوانیم و یقیناً تو از فرستادگانى.252
تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِّنْهُم مَّن کَلَّمَ اللّهُ و رَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجاتٍ و آتَیْنَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّناتِ و أَیَّدْناهُ بِروحِ الْقُدُسِ و لَوْ شاءَ اللّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذینَ مِن بَعْدِهِم مِّن بَعْدِ ما جاءتْهُمُ الْبَیِّناتُ و لَـکِنِ اخْتَلَفوا فَمِنْهُم مَّنْ آمَنَ و مِنْهُم مَّن کَفَرَ و لَوْ شاءَ اللّهُ مَا اقْتَتَلوا و لَـکِنَّ اللّهَ یَفْعَلُ ما یُریدُ.253
از آن فرستادگان برخى را بر برخى برترى بخشیدیم. از آنان کسى است که خدا با او سخن گفت، و برخى از آنان را درجات و مراتبى بالا برد. و عیسى بن مریم را دلایل و نشانههاى روشن دادیم و او را به وسیله روح القدس توانایى بخشیدیم. و اگر خدا مىخواست مردمی که بعد از آنان آمدند، پس از آنکه دلایل و براهین روشن به آنان رسید، با هم نمىجنگیدند، ولى اختلاف کردند، پس برخى از آنان ایمان آوردند و برخى کفر ورزیدند، قطعاً خدا اگر مىخواست نمىجنگیدند، ولى خدا آنچه را مىخواهد انجام مىدهد.
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا أَنفِقوا مِمّا رَزَقْناکُم مِّن قَبْلِ أَن یَأْتِیَ یَوْمٌ لاّ بَیْعٌ فیهِ و لا خُلَّةٌ و لا شَفاعَةٌ وَالْکَافِرونَ هُمُ الظّالِمونَ. اى اهل ایمان! از آنچه به شما روزى کردهایم انفاق کنید، پیش از آنکه روزى بیاید که در آن نه داد و ستدى است و نه دوستى و نه شفاعتى؛ و تنها کافران ستمکارند.254
اللّهُ لا إِلَـهَ إِلاّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ و لا نَوْمٌ لَّهُ ما فِی السَّماواتِ و ما فِی الأَرْضِ مَن ذَا الَّذی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدیهِمْ و ما خَلْفَهُمْ و لا یُحیطونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاّ بِما شاءَ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَالأَرْضَ و لا یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا و هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظیمُ (255) لا إِکْراهَ فِی الدّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطّاغُوتِ و یُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصامَ لَها وَاللّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ (256) اللّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنوا یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُماتِ إِلَى النّوُرِ وَالَّذینَ کَفَرواْ أَوْلِیآؤُهُمُ الطّاغوتُ یُخْرِجونَهُم مِّنَ النّورِ إِلَى الظُّلُماتِ أُوْلَـئِکَ أَصْحابُ النّارِ هُمْ فیها خالِدونَ (257)
خداى یکتا که جز او هیچ معبودى نیست، زنده و قائم به ذات [و مدّبر و برپا دارنده و نگه دارنده همه مخلوقات] است، هیچگاه خواب سبک و سنگین او را فرا نمىگیرد، آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است در سیطره مالکیّت و فرمانروایى اوست. کیست آنکه جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت کند؟ آنچه را پیش روى مردم است [که نزد ایشان حاضر و مشهود است] و آنچه را پشت سر آنان است] که نسبت به آنان دور و پنهان است] مىداند. و آنان به چیزى از دانش او احاطه ندارند مگر به آنچه او بخواهد. تخت] حکومت، قدرت و سلطنت] ش آسمانها و زمین را فرا گرفته و نگهدارى آنان بر او گران و مشقتآور نیست؛ و او بلند مرتبه و بزرگ است
در دین، هیچ اکراه و اجبارى نیست [کسى حق ندارد کسى را از روى اجبار وادار به پذیرفتن دین کند، بلکه هر کسى باید آزادانه با به کارگیرى عقل و با تکیه بر مطالعه و تحقیق، دین را بپذیرد] . مسلماً راه هدایت از گمراهى [به وسیله قرآن، پیامبر و امامان معصوم] روشن و آشکار شده است. پس هر که به طاغوت [که شیطان، بت و هر طغیان گرى است] کفر ورزد و به خدا ایمان بیاورد، بىتردید به محکمترین دستگیره که آن را گسستن نیست، چنگ زده است؛ و خدا شنوا و داناست
خدا سرپرست و یار کسانى است که ایمان آوردهاند؛ آنان را از تاریکىها [ى جهل، شرک، فسق وفجور] به سوى نورِ [ایمان، اخلاق حسنه و تقوا] بیرون مىبرد. و کسانى که کافر شدند، سرپرستان آنان طغیان گرانند که آنان را از نور به سوى تاریکىها بیرون مىبرند؛ آنان اهل آتشاند و قطعاً در آنجا جاودانهاند
أَلَمْ تَرَ الَى الَّذی حَآجَّ إِبْرَاهیمَ فی رِبِّهِ أَنْ آتاهُ اللّهُ الْمُلْکَ إِذْ قالَ إِبْرَاهیمُ رَبِّیَ الَّذی یُحْیی و یُمیتُ قالَ أَنَا أُحْیی و أُمیتُ قالَ إِبْراهیمُ فَإِنَّ اللّهَ یَأْتِی بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِها مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذی کَفَرَ وَاللّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظّالِمینَ. آیا ننگریستى به کسى که چون خدا او را پادشاهى داده بود با ابراهیم درباره پروردگارش به مجادله پرداخت؟ هنگامى که ابراهیم گفت: پروردگارم کسى است که زنده مىکند و مىمیراند، گفت: من هم زنده مىکنم و مىمیرانم [و دو زندانى را حاضر کرد و یکى را آزاد و دیگرى را کشت.] ابراهیم گفت: مسلماً خدا خورشید را از مشرق بیرون مىآورد، تو آن را از مغرب برآور! پس آنکه کافر شده بود، متحیر و مبهوت شد. و خدا گروه ستمگر را هدایت نمىکند.258
أوْ کَالَّذی مَرَّ عَلَى قَرْیَةٍ و هِیَ خاویَةٌ عَلَى عُروشِها قالَ أَنَّى یُحْیی هذِهِ اللّهُ بَعْدَ مَوْتِها فَأَماتَهُ اللّهُ مِئَةَ عامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قالَ کَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ یَوْماً أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ قالَ بَل لَّبِثْتَ مِئَةَ عامٍ فَانظُرْ إِلَى طَعامِکَ وَشَرابِکَ لَمْ یَتَسَنَّهْ وَانظُرْ إِلَى حِمارِکَ و لِنَجْعَلَکَ آیَةً لِّلنّاسِ وَانظُرْ إِلَى العِظامِ کَیْفَ نُنشِزُها ثُمَّ نَکْسوها لَحْماً فَلَمّا تَبَیَّنَ لَهُ قالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ. یا چون آن کسى که به دهکدهاى گذر کرد در حالى که دیوارهاى آن بر روى سقفهایش فرو ریخته بود [و اجساد ساکنانش پوسیده بود] گفت: خدا چگونه اینان را پس از مرگشان زنده مىکند؟ پس خدا او را صد سال میراند، سپس وى را برانگیخت، به او فرمود: چه مقدار درنگ کردهاى؟ گفت: یک روز یا بخشى از یک روز درنگ کردهام. فرمود: بلکه صد سال درنگ کردهاى! به خوراکى و نوشیدنى خود بنگر که [پس از گذشت صد سال و رفت و آمد فصول چهارگانه] تغییرى نکرده، و به درازگوش خود نظر کن [که جسمش متلاشى شده، ما تو را زنده کردیم تا به پاسخ پرسشت برسى و به واقع شدن این حقیقت مطمئن شوى]، و تا تو را نشانهاى [از قدرت و ربوبیّت خود] براى مردم [در مورد زنده شدن مردگان] قرار دهیم، اکنون به استخوانها[ىِ درازگوشت] بنگر که چگونه آنها را برمىداریم و به هم پیوند مىدهیم، سپس بر آنها گوشت مىپوشانیم. چون [کیفیتِ زنده شدنِ مردگان] بر او روشن شد، گفت: اکنون مىدانم که یقیناً خدا بر هر کارى تواناست.259
و إِذْ قالَ إِبْراهیمُ رَبِّ أَرِنِی کَیْفَ تُحْیِـی الْمَوْتَى قالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن قالَ بَلَى وَلَـکِن لِّیَطْمَئِنَّ قَلْبی قالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِّنَ الطَّیْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیْکَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى کُلِّ جَبَلٍ مِّنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ ادْعُهُنَّ یَأْتِینَکَ سَعْیاً وَاعْلَمْ أَنَّ اللّهَ عَزیزٌ حَکیمٌ. و [یاد کنید] هنگامى که ابراهیم گفت: پروردگارا! به من نشان ده که مردگان را چگونه زنده مىکنى؟ فرمود: آیا ایمان نیاوردهاى؟! گفت: چرا، ولى خواستم تا قلبم آرامش یابد. فرمود: پس چهار پرنده بگیر و آنها را به خود نزدیک کن، و بعد از کشتن و مخلوط کردنشان به هم بر هر کوهى بخشى از آنها را قرار ده، سپس آنها را بخوان که شتابان به سویت مىآیند؛ و بدان که یقیناً خدا تواناى شکستناپذیر و حکیم است.260
مَّثَلُ الَّذینَ یُنفِقونَ أَمْوالَهُمْ فی سَبیلِ اللّهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فی کُلِّ سُنبُلَةٍ مِّئَةُ حَبَّةٍ وَاللّهُ یُضاعِفُ لِمَن یَشاءُ وَاللّهُ واسِعٌ عَلیمٌ. مَثَل آنان که اموالشان را در راه خدا انفاق مىکنند، مانند دانهاى است که هفت خوشه برویاند و در هر خوشهای صد دانه باشد؛ و خدا براى هر که بخواهد چند برابر مىکند و خدا بسیار عطا کننده و داناست.261
الَّذینَ یُنفِقونَ أَمْوالَهُمْ فِی سَبیلِ اللّهِ ثُمَّ لا یُتْبِعونَ ما أَنفَقوا مَنّاً و لا أَذًى لَّهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ و لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ و لا هُمْ یَحْزَنونَ. کسانى که اموالشان را در راه خدا انفاق مىکنند، سپس منت و آزارى به دنبال انفاقشان نمىآورند، براى آنان نزد پروردگارشان پاداشى شایسته و مناسب است، و نه بیمى بر آنان است و نه اندوهگین مىشوند.262
قَوْلٌ مَّعْروفٌ و مَغْفِرَةٌ خَیْرٌ مِّن صَدَقَةٍ یَتْبَعُها أَذًى وَاللّهُ غَنِیٌّ حَلیمٌ. گفتار پسندیده و گذشت، بهتر از آن نیکی و بخشش است که به دنبالش آزارى باشد، و خدا بىنیاز و بردبار است.263
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا لا تُبْطِلوا صَدَقاتِکُم بِالْمَنِّ وَالأذَى کَالَّذی یُنفِقُ مالَهُ رِئاءَ النّاسِ و لا یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ صَفْوانٍ عَلَیْهِ تُرابٌ فَأَصابَهُ وابِلٌ فَتَرَکَهُ صَلْداً لاّ یَقْدِرونَ عَلَى شَیْءٍ مِّمّا کَسَبوا وَاللّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرینَ. اى اهل ایمان! صدقههاتان را با منت و آزار باطل نکنید، مانند کسى که مالش را به ریا به مردم انفاق مىکند و به خدا و روز قیامت ایمان ندارد، که وصفش مانند سنگ سخت و خارایى است که بر آن [پوششى نازک از] خاک قرار دارد و رگبارى تند و درشت به آن برسد و آن سنگ را صاف [و بدون خاک] واگذارد [این ریاکاران] به چیزى از آنچه کسب کردهاند دست نمىیابند و خدا مردم کافر را هدایت نمىکند.264
و مَثَلُ الَّذینَ یُنفِقونَ أَمْوالَهُمُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ و تَثْبیتاً مِّنْ أَنفُسِهِمْ کَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ أَصابَها وابِلٌ فَآتَتْ أُکُلَها ضِعْفَیْنِ فَإِن لَّمْ یُصِبْها وابِلٌ فَطَلٌّ وَاللّهُ بِما تَعْمَلونَ بَصیرٌ. و مثل کسانى که اموالشان را براى خشنودى خدا و استوار کردن نفوسشان انفاق مىکنند، مانند بوستانى است در جایى بلند که بارانى تند به آن برسد، در نتیجه میوهاش را دو چندان بدهد، و اگر باران تندى به آن نرسد باران ملایمى مىرسد و خدا به آنچه انجام مىدهید، بیناست.265
أَیَوَدُّ أَحَدُکُمْ أَن تَکونَ لَهُ جَنَّةٌ مِّن نَّخیلٍ وَأَعْنابٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهارُ لَهُ فِیها مِن کُلِّ الثَّمَراتِ وَأَصابَهُ الْکِبَرُ و لَهُ ذُرِّیَّةٌ ضُعَفاءُ فَأَصَابَها إِعْصارٌ فِیهِ نَارٌ فَاحْتَرَقَتْ کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللّهُ لَکُمُ الآیاتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرونَ.266
آیا یکى از شما دوست دارد که او را بوستانى از درختان خرما و انگور باشد که از زیرِ آن نهرها جارى است و براى وى در آن بوستان از هرگونه میوه و محصولى باشد، در حالى که پیرى به او رسیده و داراى فرزندان ناتوان است، پس گردبادى که در آن آتش سوزانى است به آن بوستان برسد و یکپارچه بسوزد؟ [ریا و منت و آزار به همین صورت انفاق را نابود مىکند]. این گونه خدا آیاتش را براى شما توضیح مىدهد تا بیندیشید.266
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا أَنفِقوا مِن طَیِّباتِ ما کَسَبْتُمْ و مِمّا أَخْرَجْنا لَکُم مِّنَ الأَرْضِ و لا تَیَمَّمُواْ الْخَبِیثَ مِنْهُ تُنفِقونَ و لَسْتُم بِآخِذیهِ إِلاّ أَن تُغْمِضوا فیهِ وَاعْلَموا أَنَّ اللّهَ غَنِیٌّ حَمیدٌ. اى اهل ایمان! از پاکیزههاى آنچه به دست آوردهاید، و آنچه براى شما از زمین بیرون آوردهایم، انفاق کنید و براى انفاق کردن دنبال مال ناپاک و بىارزش و معیوب نروید، در حالى که اگر آن را به عنوان حقّ شما به خود شما مىدادند، جز [با] چشم پوشى [و دلسردى] نمىگرفتید و بدانید که خدا، بىنیاز و ستوده است.267
الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ و یَأْمُرُکُم بِالْفَحْشاءِ وَاللّهُ یَعِدُکُم مَّغْفِرَةً مِّنْهُ و فَضْلاً وَاللّهُ واسِعٌ عَلیمٌ. شیطان، شما را از تهیدستى و فقر مىترساند، و شما را به کار زشت امر مىکند، و خدا شما را از سوى خود وعده آمرزش و فزونى رزق مىدهد؛ و خدا بسیار عطا کننده و داناست.268
یُؤتِی الْحِکْمَةَ مَن یَشاءُ و مَن یُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثیراً و ما یَذَّکَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبابِ. حکمت را به هر کس بخواهد مىدهد و آنکه به او حکمت داده شود، بىتردید او را خیر فراوانى دادهاند، و جز صاحبان خرد، کسى متذکّر نمىشود.269