"روزی یک آیه با قرآن کریم"

حفظ و قرائت قرآن، قرآن پژوهی و مطالعات قرآنی-ادبی

"روزی یک آیه با قرآن کریم"

حفظ و قرائت قرآن، قرآن پژوهی و مطالعات قرآنی-ادبی

یادداشت هشتاد و دوم: ابیات و روایع ارسالی

الهی، ما أنا بأوَّلِ مَن عَصاکَ فَتُبتَ عَلَیه و تَعَرَّضَ لِمَعروفِکَ فَجُدتَ عَلَیه (حسن طلبی از مناجات التائبین امام سجاد. صحیفه سجادیه)

ما ز بوی پیرهن قانع به یاد یوسفیم/ نعمت آن باشد که چشمی نیست در دنبال او (صائب)

هر تمنایی که پختم زیر گردون، خام شد/ زین تنور سرد هیهات است نان آید برون (صائب)

گر به صد منزل فراق افتد میان ما و دوست/ همچنانش در میان جان شیرین منزلست/ سعدی آسانست با هر کس گرفتن دوستی/ لیک چون پیوند شد خو باز کردن مشکلست. سعدی

به خاکمال حوادث بساز زیر فلک/ به آسیا نتوان گفت گرد کمتر کن (صائب)

خضر با عمر ابد پوشیده جولان می‌کند/ ما به این ده روزه عمر اظهار هستی می‌کنیم (صائب)

همیشه داغ دل دردمند من تازه است/ که شب خموش نگردد چراغ بیماران/ دو چشم شوخ تو با یکدیگر نمی‌سازند/ که در خرابی هم یکدلند میخواران (صائب)

ببری مال مسلمان و چو مالت ببرند/ بانگ و فریاد برآری که مسلمانی نیست/ دست حسرت گزی ار یک درمت فوت شود/ هیچت از عمر تلف کرده پشیمانی نیست/ طاعت آن نیست که بر خاک نهی پیشانی/ صدق پیش آر که اخلاص به پیشانی نیست (سعدی)

به روزگار عزیزان که روزگار عزیز/ دریغ باشد بی دوستان به سر بردن/ کسی که قیمت ایام وصل نشناسد/ ببایدش دو سه روزی مفارقت کردن/ گر آدمی صفتی سعدیا به عشق بمیر/ که مذهب حیوانست همچنین مردن

روز هجرانت بدانستم قدر شب وصل/ عجب ار قدر نبود آن شب و نادان بودم/ گر به عقبی درم از حاصل دنیا پرسند/ گویم آن روز که در صحبت جانان بودم/ که پسندد که فراموش کنی عهد قدیم/ به وصالت که نه مستوجب هجران بودم/ خرم آن روز که بازآیی و سعدی گوید/ آمدی وه که چه مشتاق و پریشان بودم

تو و کوچة سلامت، من و جادة ملامت/ که به عالم مشیت، تو چنان و من چنینم/ نه تو من شوی نه من تو، به همین همیشه شادم/ که به کارگاه هستی تو همان و من همینم (فروغی بسطامی)


یادداشت هشتاد و یکم: آیات 51-65 از سوره آل عمران

إِنَّ اللّهَ رَبِّی و رََبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ هَـذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ. یقیناً خدا پروردگار من و پرودگار شماست؛ پس او را بپرستید. این است راه راست.51- آل عمران

فَلَمّا أَحَسَّ عیسى مِنْهُمُ الْکُفْرَ قالَ مَنْ أَنصاری إِلَى اللّهِ قالَ الْحَواریّونَ نَحْنُ أَنصارُ اللّهِ آمَنّا بِاللّهِ وَاشْهَدْ بِأَنّا مُسْلِمونَ. زمانى که عیسى از آنان احساس کفر کرد، گفت: کیانند یاران من به سوى خدا؟ حواریون گفتند: ما یاران خداییم، به خدا ایمان آوردیم؛ و گواه باش که ما در برابر خدا تسلیم هستیم.52

رَبَّنا آمَنّا بِما أَنزَلَتْ وَاتَّبَعْنَا الرَّسولَ فَاکْتُبْنا مَعَ الشّاهِدینَ. پروردگارا! به آنچه نازل کردى ایمان آوردیم و از این پیامبر پیروى کردیم؛ پس ما را در زمره گواهان بنویس.53

و مَکَروا و مَکَرَ اللّهُ وَاللّهُ خَیْرُ الْماکِرینَ. و [کافران] نیرنگ زدند، و خدا هم جزاى نیرنگشان را داد؛ و خدا بهترین جزا دهنده نیرنگ‏زنندگان است.54

إِذْ قالَ اللّهُ یا عِیسَى إِنِّی مُتَوَفّیکَ و رافِعُکَ إِلَیَّ و مُطَهِّرُکَ مِنَ الَّذینَ کَفَروا و جاعِلُ الَّذینَ اتَّبَعوکَ فَوْقَ الَّذینَ کَفَروا إِلَى یَوْمِ الْقِیامَةِ ثُمَّ إِلَیَّ مَرْجِعُکُمْ فَأَحْکُمُ بَیْنَکُمْ فِیما کُنتُمْ فیهِ تَخْتَلِفونَ. [یاد کنید] هنگامى که خدا فرمود: اى عیسى! من تو را برمیگیرم و به سوى خود بالا میبرم و از بودن در میان کافران پاک مى‏کنم و آنان را که از تو پیروى کردند تا روز قیامت برتر از کسانى که کافر شدند قرار مى‏دهم؛ سپس بازگشت شما به سوى من است، و در میان شما در آنچه با هم اختلاف داشتید داورى مى‏کنم.55

فَأَمَّا الَّذینَ کَفَروا فَأُعَذِّبُهُمْ عَذاباً شَدیداً فِی الدُّنْیا وَالآخِرَةِ و ما لَهُم مِّن نَّاصِرینَ. اما کسانى که کافر شدند، آنان را در دنیا و آخرت به عذابى سخت شکنجه مى‏کنم و براى آنان هیچ یاورى نخواهد بود.56

و أَمَّا الَّذینَ آمَنوا و عَمِلُواْ الصّالِحاتِ فَیُوَفّیهِمْ أُجورَهُمْ وَاللّهُ لا یُحِبُّ الظّالِمینَ. و اما کسانى که ایمان آوردند و کارهاى شایسته انجام دادند، خدا پاداششان را به طور کامل مى‏دهد؛ و خدا ستمکاران را دوست ندارد.57

ذَلِکَ نَتْلوهُ عَلَیْکَ مِنَ الآیاتِ وَالذِّکْرِ الْحَکیمِ. این داستان‏هایى که بر تو مى‏خوانیم از آیات [الهى] و پندهاى حکیمانه است.58

إِنَّ مَثَلَ عِیسَى عِندَ اللّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِن تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ کُن فَیَکونُ. همانا داستان عیسى نزد خدا مانند داستان آدم است که او را از خاک آفرید، سپس به او فرمود: [موجود زنده] باش؛ پس بى‏درنگ [موجود زنده] شد.59

الْحَقُّ مِن رَّبِّکَ فَلا تَکُن مِّن الْمُمْتَرینَ. حق از [ناحیه] پروردگار توست؛ بنابراین از تردیدکنندگان مباش.60

فَمَنْ حآجَّکَ فیهِ مِن بَعْدِ ما جاءکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْاْ نَدْعُ أَبْناءنا و أَبْناءکُمْ و نِساءنَا و نِساءکُمْ و أَنفُسَنا و أنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللّهِ عَلَى الْکاذِبِینَ. پس هر که با تو درباره او [عیسى] پس از آنکه بر تو علم و آگاهى آمد، مجادله و ستیز کند، بگو: بیایید ما پسرانمان را و شما پسرانتان را، و ما زنانمان را و شما زنانتان را، و ما نفوسمان را و شما نفوستان را دعوت کنیم؛ سپس یکدیگر را نفرین نماییم، پس لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.61

إِنَّ هَـذَا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ و ما مِنْ إِلَـهٍ إِلاَّ اللّهُ و إِنَّ اللّهَ لَهُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ. یقیناً این همان داستان راست و درست [مسیح] است؛ و هیچ معبودى جز خدا نیست؛ و یقیناً خداست که تواناى شکست‏ناپذیر و حکیم است.62

فَإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنَّ اللّهَ عَلیمٌ بِالْمُفْسِدینَ. پس چنانچه روى گرداندند، [بدانند که] یقیناً خدا به [حال] مفسدان آگاه است.63

قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ تَعَالَوْا إلى کَلَمَةٍ سَواءٍ بَیْنَنا و بَیْنَکُمْ أَلاّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ و لا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئاً و لا یَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِّن دونِ اللّهِ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقولوا اشْهَدُواْ بِأَنّا مُسْلِمونَ. بگو : اى اهل کتاب، بیایید به سوى سخنى که میان ما و شما یکسان است که جز خداى یگانه را نپرستیم و چیزى را شریک او قرار ندهیم و بعضى از ما بعضى را اربابانى به جاى خدا نگیرد. پس اگر روى گرداندند بگویید: گواه باشید که ما [در برابر خدا] تسلیم هستیم.64

یا أَهْلَ الْکِتابِ لِمَ تُحآجُّونَ فی إِبْراهیمَ و ما أُنزِلَتِ التَّوراةُ وَالإنجیلُ إِلاّ مِن بَعْدِهِ أَفَلا تَعْقِلونَ. اى اهل کتاب! چرا درباره ابراهیم مجادله و ستیز مى‏کنید [شما قوم یهود، او را یهودى مى‏دانید، و شما گروه نصارى، او را نصرانى مى‏شمارید] در حالى که تورات و انجیل بعد از او نازل شد؛ آیا نمى‏اندیشید؟65